مسائلی در جامعه وجود دارند که گاه آنقدر آشکار و واضحاند که آدمی نمیداند آنها را توضیح بدهد یا نه و از خود می پرسد آیا آقایان مدیران کشور که عناوین عالم ، دکتر و کارشناس ارشد را یدک میکشند؛ این مسائل روشن را درک نمیکنند؟ یکی از این مسائل، تعطیلات طولانی تابستانی مدارس و دانشگاههاست. مدارس ابتدایی کشور حداکثر از دهم خرداد، مدارس راهنمایی حداکثر از ?? خرداد و دبیرستانهای کشور حداکثر از2? خرداد تعطیل میشوند. یعنی عملاً مدارس ابتدایی کشور بهجای سه ماه تعطیلی سابق، اکنون چهار ماه تعطیل هستند. دانشگاههای کشور نیز از این قاعده مستثنی نیستند. در نیمههای خرداد کلاسها تعطیل میشوند و حداکثر از اواسط تیرماه پس از پایان امتحانات به تعطیلی میروند. در این جا چند نکتهی بسیار واضح مطرح است: - تعطیلات بلند مدت، آموزش کودکان، نوجوانان و جوانان را تهدید میکند. اصولاً چرا مدارس ابتدایی باید نزدیک به چهارماه، راهنماییها و دبیرستانها سه ماه تا سه ماه و نیم و دانشگاهها نزدیک به سه ماه تعطیل باشند. اولاً، این تعطیلات ریشه در یک جامعه کشاورزی دارد که تابستان را تعطیل میکردند تا کودکان به یاری والدینشان بشتابند. پرواضح است که ما امروز با چنین جامعهای روبرو نیستیم و ثانیاً در صورتیکه گرمای تابستان دلیل باشد، باید گفت که امروز عهد دقیانوس نیست و بهراحتی میتوان با استفاده ازسیستمهای تهویهی مطبوع، فضای دلخواه و مناسبی را در کلاسها به وجود آورد.کافی است مدیران کشور به یک نظرسنجی از پدران، مادران و آموزگاران دلسوز دست بزنند تا دریابند که این مدت طولانی تعطیلات چه بلایی بر سر آموزش کودکان، نوجوانان و جوانان میآورد. - تعطیلات با جغرافیای مناطق مختلف کشور هماهنگ نیست. جالبتر این که این میزان تعطیلات برای استانهای گرمسیری چون هرمزگان و خوزستان و استانهای سردسیری چون آذربایجان و کردستان یکسان است. البته بعضی استانهای گرمسیری زودتر تعطیل میشوند، اما سال تحصیلی را زودتر آغاز نمیکنند. در استانهای سردسیر، مردم باید در زمستانها، کودکان مدارس ابتدایی خود را در هوای تاریک از خواب بیدار کنند و آنها را خوابآلوده و در حالی که از سرما میلرزند به مدارس برسانند و درعوض در هوای مناسب ماه آخر بهار و هوای مناسب تابستانهای این مناطق – که مردم همه استانها برای گردش به آن جاها سفر میکنند- کودکان خود را در خانه نگهدارند. آیا این یک اصل بدیهی نیست که در کشوری مانند ایران که جغرافیای بسیار متفاوتی دارد، این تعطیلات باید متناسب بااین جغرافیا باشد؟ - تعطیلات بلند مدت، دوره آموزشی دانش آموزان و دانشجویان را کوتاه میکند. همهی والدینی که بنابرقانون نانوشتهی آموزش و پرورش ایران موظفند – حال می خواهد جراح، استاد، مهندس یا حقوقدان باشند یا کارگر، دهقان و زحمتکش دیگری که ممکن است از سواد چندانی هم برخوردار نباشند – هر شب با بچه های خود ریاضی کار کنند ، به آن ها دیکته بگویند و انواع مسائل و مشکلات آموزشی کودکان خود را رتق و فتق کنند؛ بسیار روشن است – و عجیب است که برای مدیران این وزارتخانه روشن نیست – که چه فشاری به بچهها وارد میشود که متنهای نسبتاً مفصل کتابهای درسی به ویژه ریاضی را در مدت کوتاهی بیاموزند. آیا کاهش تعطیلات و افزودن به زمان سال تحصیلی، این فشار را از دوش کودکان برنمیدارد و این امکان را فراهم نمیسازد که آموزش و پرورش در این مرزو بوم نه به عاملی برای زجر کشیدن، بلکه به پدیدهای پرشور برای کشف علمی پدیدههای انسانی و طبیعی تبدیل شود؟ - اکثر مردم توان استفاده از امکانات آموزشی و ورزشی خارج از مدرسه را ندارند. می توان بنابر همان قانون نانوشتهی آموزش و پرورش کشور، به والدین تکلیف کرد که در این چهار ماه، کودکان خود را با پول و امکانات آموزشی خود، آماده نگهدارند. اما آخر این که دیگر خیلی روشن است که تنها بخش اندکی از جامعهی ما – که البته آقایان و خانمهای بسیار محترم مدیران کشور جزو آنها هستند – قادرند، امکانات مالی این اقدام را فراهم کنند و میلیونها نفر از زحمتکشان یدی و فکری جامعهی ما که فقط برای زنده ماندن و نه زندگی کردن مجبورند – زن و شوهر- از بام تا شام بدوند، نه توان مالی و نه توان اندیشگی آن را دارند که به آموزش کودکان دلبند خود بپردازند. - خانوادهها نمیدانند کودکان را در تعطیلات بلند مدت تابستانی کجا نگهداری کنند. آیا برای مدیران آموزش و پرورش روشن نیست که این کودکان، این سه چهار ماه را در کجا باید بگذرانند؟ همه میدانند که در شرایط موجود، اکثر خانوادههای زحمتکش قادر نیستند با کار تنها یک نفر، زندگی را بگذرانند، پس این کودکان و نوجوانان را چه باید کرد؟ آنها را در خانه تنها بگذاریم؟ یا به پدربزرگها و مادربزرگهای هفتاد ساله بسپاریم تا دوباره در این سن به نگهداری فرزندان ما بپردازند؟ در محیطهای کار هم که اصلاً چنین تدابیری اندیشیده نشده است؟ پس اگر کودکند باید آنها را صبح زود بیدار کنیم و با خود به محیط کار ببریم و چشم غرههای کارفرمایان محترم را تحمل کنیم – البته یادمان نرود که اکثر این کارفرمایان و مدیران محترم مدرکی کمتر از دکترا و کارشناس ازشد ندارند، اما دریغ از اندکی درک و انصا ف – و یا اگر نوجوانند و جوان، به کوچهها و خیابانهای پرخطر شهر بسپاریم . - امکانات مدارس در تعطیلات تابستانی هدر میرود. با آغاز تعطیلات، در ِ مدارس دو هزار متری را می بندند و یا به صورت محدود برای برگزاری بعضی کلاسهای خصوصی، ورزشی و آموزشی درآمدزا، مورد استفاده قرار میدهند و در واقع آنها را اجاره میدهند – و من همیشه در حسرت زندگی آن بابای مدرسهام که در گوشهی حیاط مدرسه، خانه دارد و چهارماه تمام دو هزار متر حیاط دراختیار!! – و مدیران در هفته یکی دو ساعت به آن جا سر میزنند؛ درحالی که میتوان از امکانات این محیط های آموزشی – دهها کلاس، کتابخانه، حیاط بازی، تور والیبال، زمین فوتبال و ... استفاده کرد و با کمک دانشجویان برجستهی دورههای کارشناسی و کارشناسی ارشد، در رشتههای گوناگون علمی و هنری، ریاضی، فیزیک، شیمی، تاتر، موسیقی، عکاسی، فیلم و انواع رشتههای ورزشی – برای کودکان و نوجوانان امکانات مناسب را در فضای شناخته شده ی مدرسه، برای همگان فراهم آورد. - ترم دوم دانشگاهی از دست می رود. ازهمه جالبتر آن که دانشجویان کشور هم عملاً از نیمهی تیرماه تعطیل میشوند. همهی استادان و دانشجویان دانشگاههای کشور میدانند – و عجیب است که وزارت علوم با آن ید بیضاء و دهها سال تجربه و دانشگاه آزاد با اینهمه دستاوردهای درخشان! نمیدانند – که ترم دوم تحصیلی عملاً در نیمهی خرداد ماه پایان مییابد، زیرا یک هفته یا دو هفته قبلاز امتحانات کلاسها تعطیل است. یادمان باشد که این ترم در اوایل اسفند آغاز میشود. هفتهی اول کلاسها تشکیل نمیشود و تعطیلات عملاً یکماههی نوروزی، یک هفته تا ?? روز قبل از عید و یک هفته بعد از عید را هم در خود دارد؛ از نظر آموزشی چه اعتباری دارد؟ تمام درسهای اصولی دانشجویان دراین ترم نابود میشود. بگذریم از ترم مضحک تابستانی، که عملاً در یک ماه خاتمه مییابد. متأسفانه وزارت آموزش و پرورش و وزارت علوم که باید نماد نظم و جدیت باشند؛ در این مورد بدترینند. کدام کارخانه یا اداره ده روز قبل از عید و یک هفته بعد از عید تعطیلاند. معلوم نیست چرا باید اینچنین شتابان و بیکیفیت، ترم تحصیلی را به پایان رساند و بعد سه ماه تعطیل شد؟ دانشجویان عموماً جوانان حدود 2? سالهاند. چرا در حالی که پدران و مادران این دانشجویان که عموماً بیش از ?? یا ?? سال دارند؛ می توانند در سر کار حاضر شوند، اما دانشجویان جوان و پرانرژی باید تعطیل باشند. نتیجه: آموزش و پرورش، وزارت علوم و کل دستگاه دولت و حاکمیت باید به این مسائل بسیار روشن و بدیهی بپردازند. پیشنهاد نگارنده این است که ترم اول مدارس، دبیرستانها و دانشگاهها از اول شهریور ماه آغاز شود و دقیقاً و نه در حرف ?? جلسه درسی داشته باشند. ( تعطیلات رسمی باید با کلاسهای جبرانی که در همان آغاز ترم توسط دانشکده، دبیرستان یا مدرسه برنامهریزی میشود؛ پوشش داده شوند بهگونهای که استاد و دانشجو و معلم و دانش آموز دقیقاً ?? جلسهی درسی دراختیار داشته باشند). پس از دقیقا ً ?? جلسه، جلسهی هجدهم باید رسماً تعطیل باشد. ( در شرایط حاضر، دانشگاهها و مراکز آموزشی علیرغم اطلاع دقیق از این که در هفته آخر، کلاسها تشکیل نمیشوند؛ آن را به صورت فرمالیته و تشریفاتی جزو جلسات آموزشی محسوب میکنند و دانشگاههای آزاد و بهاصطلاح غیرانتفاعی پول آن را از دانشجویان دریافت میکنند. کاملاً روشن است دانشجویانی که از شهرهای گوناگون به مراکز آموزشی میآیند و نیز دانشآموزان، به یک هفته تعطیلی رسمی برای آمادگی امتحانات نیاز دارند). هفتههای نوزدهم و بیستم، امتحانات برگزار میشود. طبق محاسبهی نسبی نگارنده، با این برنامهریزی، ترم تقریباً در 2? دی ماه خاتمه مییابد. پس از امتحانات دانشجویان و دانش آموزان به تعطیلات دوهفتهای میروند و پس از آن بلافاصله تقریباً از پنجم بهمن ( با تقویم امسال ) ترم آغاز میشود. ?? جلسهی دقیق آموزشی ترم دوم در نیمهی خرداد بهپایان میرسد. هفتهی هجدهم برای آمادگی امتحانات رسماً تعطیل است و هفتههای نوزدهم و بیستم امتحانات برگزار میشود. به این ترتیب تقریباً در دهم تیر ماه، امتحانات به پایان میرسد و تعطیلات تقریباً ?? روزهی تابستانی ( البته با برنامه ) آغاز میشود . ترم تابستانی هم ( یادمان باشد این ترم برای ? هفته، در هر هفته سه جلسه تنظیم شده که بنابرهمان سنت نانوشتهی دانشگاهی هفتهی اول که همان سه هفته اول است؛ عموماً کلاسها تشکیل نمیشوند) به کلی حذف میشود. با افزایش طول ترم از فشار بر دانشآموزان و دانشجویان کاسته میشود تا آنان با فراغ بال و با عشق و اشتیاق راه دانشوری و هنرپروری را در پیش گیرند. باید در تعطیلات، در خود مدارس، دبیرستانها و دانشگاهها امکانات آموزشی و تفریحی رایگان و همگانی فراهم گردد تا همهی کودکان، نوجوانان و جوانان، فارغ از طبقهی اجتماعی خود از آن بهرهمند شوند و در محیط های کارِ والدین امکاناتی فراهم شود که به ویژه کودکان در صورت ضرورت، درهمان محیط از آموزش و ورزش برخوردار شوند. همهی کودکان، نوجوانان و جوانان را فرزندان خود و میهن خود بدانیم. به همهی آنها بیندیشیم و آنان را از این تبعیضها و محرومیتهای کشنده و ویرانگر که نتیجهی نظام اقتصادی، اجتماعی و سیاسی به غایت ناعادلانه و نا جوانمردانهی " آدم بزرگهاست "** دور نگهداریم.
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |